علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

امپراطور چوپان راستگو

١٦ خرداد 92 با عمه هات،شوهرو بچه هاشون،بابایی،دادا وجدو رفتیم خونه جدو مانع دوست وفامیل جدو،خونشون توی روستا بود وکلی حیوون اهلی داشتن توهم که عاشق حیوون بودی واصلا نمیترسیدی واگه بهت اجازه میدادم دست توی دهن همه میزاشتی حتی از سگشون که با طناب بسته بودنش و وحشی بود نمیترسیدی ومیگفتی بریم پیشش،فکر کردم خالی میبندی ولی وقتی گفتم:خوب بریم دیدم نه بابا آقا زاده واقعا داره میره . اینم تو که میگفتی:میخوام سوار الاغ بشم :عزیزم این الاغشون هم یه کوچولو وحشی میزد خودشون میگفتن   وشما به بیرون طویله رضایت ندادین وازمن خواستی بری تو،واصلا هم نمیترسیدی   فائزه هم که تو ...
11 مرداد 1392

وقتی دست به جایی نرسه...

وقتی بخوای یه کاریو انجام بدی ونتونی یعنی قدت نرسه از صندلی که دوماهی میشه برات خریدم البته باپول بابایی استفاده میکنی اونم استفاده ی بهینه... 92.3.9 روشن کردن چراغ داخل آبسردکن وبعد نوبت باز کردن در یخچال،خداروشکر در فریزر سفته نمیتونی بازش کنی،در یخچال با اینکه سفته دوسه باری موفق به باز کردنش شدی ولی الان ی پسر خوب شدی واونقدر سرت با خرابکاری های دیگه شلوغه که دیگه کاری به کار یخچال نداری ولی بیچاره یخچال دادایی اینارو داغون کردی،گازش تموم شده وزود زود برفک میزنه،چون یخچال اونا کوتاهه وراحت میتونی درشو باز کنی. وباز کردن در اتاق ،اوایل صندلی میزاشتی زیر پات الان بدون صندلی درو باز...
11 مرداد 1392

از دیوار راست میری بالا

سلام مامان خوبی عزیزم این روزا کسی نیست که از دست شیطونیات به ستوه نیومده باشه خیلی شیرین زبون وبامزه شدی موهات کلی بلند شدن دلم نمیاد کوتاهشون کنم.امروز برای اولین بار تونستی در حیاط رو باز کنی فدای قدت بشم چه زود داری بزرگ میشی،بیشتر از همه دادایی رو اذیت میکنی چون سنی ازش گذشته و تحمل نمیکنه هرچی میاد دست میریزی رو قالیشون بعد که دادا میبینتت پا به فرار میزاری بعدش دادیی میخنده وکلی قربون صدقت میره.به خوبی فارسی حرف میزنی وکردی رو هم میفهمی هم گاهی از اصطلاحات کردی استفاده میکنی زبان مادریت هم قابل تحسینه و چند تا کتاب داستان از مغازه ی بابایی برات گرفتم که یکیش حیونات اهلین و یکیش اسامی میوه هاست،حیونات اهلی رو به زبان مادریت خیلی خوب ی...
10 مرداد 1392

انصراف از جشنواره

سلام دوستان سلام پسره خوشکلم عکساتو کم حجم کردم که امشب فردا شب بیام بزارم برات.ولی اول بهت بگم که از جشنواره انصراف دادم ،دیروز موقع اعلام نتیج گفتم الان با دیدن رتبت سوپرایز میشم ولی در عین ناباوری با جمع کردن کلی رای که مطمئنم بهت دادن رتبت از 99 شده بود 178.من نمیگم مشکل از مدیریته ولی رتبه رو میزارم به پای اینکه کسایی که رای دادن اشتباه فرستادن و هردلیلی دیگه ای،من کلی ناراحت شدم بابا گفت:اصلا بهش فکرنکن ارزش نداره من که از اول گفتم.... بهر حال الان حالم بهتره وبا این موضوع کنار اومدم بابا این روزا میگه اگه اینبار (عید غدیر)بریم آمل اونجا میرم دنبال کار ،میگه دیگه نمیتونم اینجا بمونم ،نمیدونم چی بگم نمیدونم میتون دوری از دادا ...
4 مرداد 1392